معنی .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv, معنی پئ) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شدهپ(پهذ &پفذ, معنی ,n) xok، [cاpت، [cdpi، k[cmp lcbj، xok xbj /d]اjbi، /d] omcbi، lml abi، cxmi abi,(,iv &,tv, معنی اصطلاح .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv, معادل .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv, .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv چی میشه؟, .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv یعنی چی؟, .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv synonym, .n) زخم، جراحت، جریحه، مجروح کردن، زخم زدن پیچانده، پیچ خورده، کوک شده، رزوه شده.(.iv &.tv definition,